روایت هستی ...

ساخت وبلاگ

 

آنجا که دست حکمت در هستی ات روان است با صبر و شهامت بران چرخ زندگی نوردی را

و بدان مسیر خود هموار خواهد شد در دل رودخانه ی شدنت ....

بدان تو نیستی که اختیار کنی و تصمیم بگیری ....

تنها وضعیت و کثرت منسجم بنا می سازد آن چه از تشعشعات روزنه ی وجودت بیرون می زند

و خورشید هستی با امواج زیبایش نورانی می کند کوه مهربانی و عشق را ....

از روزمرگی دور شو و خودت را در هستی پرتاب کن ....

هستنده ای باش مهربان و با شهامت ....

هم آسمان باش و هم زمین ....

بپرورانی با شهامت و برویانی ....

تو موجی هستی در امواج نا متناهی هستی بی کران ....

نور باش و روشنی ببخش سیاه چاله های هستندگیت را ....

ترس را بیرون بریز و حرکت و عشق را با شهامت همراه کن تا کثرت منسجم را سلوک کنی ....

باغبان باش دانه بکار هم در دل هستی خویش و هم در دل هستی دیگری ....

تو دانه ها را بکار و رشد و حرکتش را به هستی بسپار ....

درست همان جا که زمین وجودت را کنکاش می کنی شخم می زنی

 هرچه آلودگی هست بیرون می زند ....

زمین وجودت آماده ی پرورش دانه های منادیگری می گردد ....

تازه آنجاست که لحظه ای با خود می اندیشی من چیست در این دایره ی نامتناهی هستی ....

مرگ من فرا می رسد و منادیگری متبلور می گردد ....

خودت را در رسالتت تعریف می نمایی با هرچه هستی ....

 در پی عشق دیگری می دوی و می دانی که شدن تنها در سلوک هبوط معنا می پذیرد و می دانی

تو دانه ای هستی در دل خاک باغبان هستی ....

 

 

زهرا گنجی

 

|+| نوشته شده توسط ... در چهارشنبه یکم شهریور ۱۳۹۶  |
روایت پاییز ......
ما را در سایت روایت پاییز ... دنبال می کنید

برچسب : روایت,هستی, نویسنده : 6supernova بازدید : 96 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 9:39