سال ها خود را در جریان رود دانش سپردم ، با موانع و سنگ ها رو به رو شدم ، گاه جریان رود آرام
بود و گاه پر از خروش ...
جایی خراشیده شدم و جایی تراشیده ...
به دریا رسیدم و با امواج آن هم مسیر ...
تمام ذره ها در مسیرم ، بر موجودیتم افزود و به دریایی وسیع از مفاهیم پیوستم ...
چه عمیق و چه بی کران ! پایان ناپذیر و بدون شکل !
هرچه پیش می رفتم ، به عمق آن بیش تر پی می بردم ...
به جایی رسیدم که مقصدی نداشت و مقصود آن فهم بود وفهم بود و فهمیدن ! هرچه می فهمیدم ، باز هم چیزهایی
بود که نمی فهمیدم ...
اما یک چیز فهمیدم که ارزش والایی داشت ...
انسان بودن ! انسان ، به جای این که بشر باشم ! چرا که بشر به دنبال نام و شکل و جنس است اما
انسان ، وجودی دارد فراسوی طبیعتش ...
وجودی ناب که هم خود از آن بهره برد و هم بر دیگری موثر باشد ...
وجودی خستگی ناپذیر ...
وجودی که ایمان دارد بر توانمندی هایش ...
وجودی که افسرده و دلمرده نمی شود از پس رنج هایش ...
چون از تاخیر در لذت هایش ، به حکمت آن پی می برد ! آگاه است که پس از فراز و نشیب های
زندگی ، قله ی سعادتمندی در انتظارش است ...
انسان ، منتظر نمی ماند تا ناجی به سراغش بیاید ، بلکه خود ، ناجی خویش است و خود ، حامی
وجودش !
تصمیم گرفتم وجودم را گسترش دهم به جای موجودیتم ! می خواهم حصار محدودیت ها را بشکنم و
آزاد باشم ...
می خواهم کشف کنم و خلاق باشم ...
می خواهم بردارم نقاب از چهره و خودم باشم !
زمان برداشت فرارسیده ، وقت به کارگیری آموخته هایم ...
زمان قدم برداشتن و گذر کردن به فراسوی طبیعتم ! گاه تنها و گاه با دیگری ...
دست در دست هم ، کنار هم ، همدل و همراه هم ...
حرکت در مسیری که انتها ندارد ...
گذار از محدودیت ها و گسترش مفاهیمی چون عدالت و آزادی ، صداقت و رهایی ، صمیمیت و
تنهایی !
اکنون وقت انتخاب رسیده ، انتخاب رویارویی با ترس هایم !
ترس از نتوانستن ها ...
ترس از نشدن ها ...
ترس از نگذاشتن ها ...
ترس از شایدها ، بایدها و نبایدها ...
ترس از دیده نشدن ها ...
ترس از قضاوت ها ...
ترس از شکست ها و نرسیدن ها !
با مشاهده ی کثرتم و پذیرش نیستی ام ، روایت زندگیم را بسازم ...
باید در نوردم کاستی ها را ، بتراشم اضافی ها را ...
خط بزنیم من ها و منیت ها را و بگسترانیم مفهوم ما را ...
این همان مفهوم رابطه است و کیفیت حضور ما در کنار هم ...
با حمایت از وجود ناب همدیگر و صیانت از حریم یکدیگر ...
حرکت در مسیر بی کران آزادی و پیش رفتن فراسوی رابطه ها ...
محبوبه سادات محمودی
روایت پاییز ......برچسب : نویسنده : 6supernova بازدید : 138