روایت شدن ...

ساخت وبلاگ

 

قدم به قدم از کلمه ای به کلمه دیگر ...

از غم و غصه به رنج و لذت ...

از قصه فقدان به پذیرش تراژدی ...

از درخود به برای خود ...

از من از تو به من و تو ...

از منیت به منادیگری ...

از لذت به فراتر از آن ...

هر کلمه را منتزع از دیگری به نظاره نشستن و در لحظه لحظه سلوک نمودن ...

درد و رنج را به جان خریدن و از شدن دست نکشیدن ...

صبر را اسلوب زندگی نمودن و در تمنای حراک رانه بر امواج هستی از این به

 آن شدن ...

دیگری را به نظاره نشستن ...

نماز شکر برپا کردن و با شهامت در دل آتش رنج ذوب شدن ...

متواضعانه سرسجده به روایت خویش فرود آوردن و مسیر شدن را پیمودن ...

در زمان سفر کردن و با سکوت گوش به صدای دیگری سپردن ...

پل شدن و راه را کوبیدن ...

کلمات دیگری را شنیدن و نمرود بودگی را منحل نمودن ...

دست حبیب را حس نمودن و در پی شدن جستجو نمودن ...

پویایی را سلوک نمودن و فوت کوزه گری را به دیگری سپردن ...

متواضعانه همسفر شدن و تکبر را در غرور منحل نمودن و گره ای دیگر را

خلاقانه باز نمودن ...

ابراهیم وار فراتر از منطق زمانه گام برداشتن و بت های ذهنی را منحل نمودن و از

کلمات غبار گرفته غبار زدودن ...

تنهایی خویش را پذیرفتن و دیگری به مثابه تقاضا را با احترام به نظاره ایستادن ...

حریم دیگری را محترم شمردن و خط  تمایز کشیدن و منادیگری آفریدن ...

با گسترش کلمات به نفس خویش اعتماد نمودن و محدوده خویش را پذیرفتن و

بی کرانیش را به نظاره نشستن ...

موسیقی دیگری را شنیدن و به نوای دل نشینش جان سپردن ...

نقطه سر خط را برداشتن و سه نقطه نشاندن ...

بر امواج حراکمند رانه با شهامت در دل ترس شنا کردن و دیگری را دریافتن ...

هستندگی را پذیرفتن و صعود و سقوطش را مومنانه درنوردیدن ...

تنهایی را در آغوش کشیدن و سولوار نواختن و کنسرتو عشق آفریدن ...

در دل رنج و درد حراک داشتن و ققنوس وار خاکستر و دوباره متولد شدن ...

مردن و مردن و مردن ...

هیچ شدن و دوباره برخاستن ...

آسمان را نگریستن و طلوع و غروبش را دیدن ...

بر روی زمین گام برداشتن و نمادینه شدن و همان را منحل نمودن ...

بندناف را بریدن و مادر شدن ...

در دل پارادوکس ها حراکمند گام برداشتن و قربانی نمودن و تراگامی دیگر خلق نمودن ...

بت ها را منحل نمودن و مطلق کلمات را دریافتن ...

بی پروا و پای کوبان به استقبال زندگی رفتن و زیر باران رحمتش رقصیدن ...

از همان جا که هستیم حرکت نمودن ...

صادقانه هر آنچه هستی را شدن و نمایان نمودن ...

عاملانه مفعول و فاعل شدن ...

آری شدن و شدن و شدن ...

 

زهرا گنجی

 

روایت پاییز ......
ما را در سایت روایت پاییز ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6supernova بازدید : 134 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 20:59