چرا عدالت ؟! چرا شایستگی ؟! چرا حسانیت ؟! چرا سوژه بودگی ؟! چرا رحلت ؟!
اصلا چرا زندگی ؟!!
باز سه شنبه شد و چرایی ها در ذهنم می جوشد ..... من کیستم ؟ اصلا مگر منی وجود دارد ؟!
مطلق کلمه چیست ؟! آیا کلمه ایست که همگان می پذیرند پس چرا یک تعریف واحد از آن ندارند ؟!
چرا زاویه ی مشاهداتی هرکس منحصر به فرد است ؟!
مگر جنس همه یکی نیست پس چرا این قدر تفاوت ؟!
کد وجودی ثابت است ؟! پس چرا تلاش ! چرا حرکت ! چرا صبوری ! چرا شهامت ! چرا ؟؟
آن قدر حرکت چراها در ذهنم سریع بود که از آن ها جا ماندم !
بودن یا شدن ؟! بودن چه سهل است و شدن چه مشکل !
دوباره تناقض ، دوباره تردید ....
حس پاسخگوست یا منطق یا شایدم هر دو ! بمانم یا بشوم ؟!
در دیالکتیک افکارم غرق بودم و سرگردان ناگاه تمثیلی به ذهنم خطور کرد ....
قیاس بین دو مصداق نمونه از یک مفهوم ! مرغ و عقاب ....
مرغ و عقاب هر دو پرنده اند ، نوک دارند ، پر دارند و دو پا ، اما چقدر فاصله دارند ....
مرغ روی زمین و عقاب در آسمان !
مرغ راه می رود و عقاب می پرد ، اوج می گیرد و صعود می کند ....
مرغ به دانه های بی حرکت نوک می زند و فقط مصرف کننده است اما عقاب از بالا شکارش را
انتخاب می کند ، با سرعت به طرف شکار متحرک پر می زند و آن را به دست می آورد !
مرغ نوک می زند و غر می زند ، عقاب با اراده ی معطوف به قدرت شکارش را به چنگ می آورد
و با زحمت به لانه اش می برد ، لانه ای در قله ی کوه !
مرغ منفعل است و عقاب فاعل ! در یک کلام مرغ ابژه است و عقاب سوژه !
ابژه در کمال راحتی در زمین می ماند و وابسته به ارباب .... اما سوژه خود ارباب خویش است ....
ابژه یعنی رکود و سوژه سیال است ....
سوژه در مسیر سوژه بودگی مبارزه می کند ، رنج ها را به جان می خرد ، پرواز می کند و اوج
می گیرد ، او زندگی نورد است ....
او برده ی دیگری نیست ، پس به نفس خود اعتماد می کند ....
نمی توان گفت مرغ بهتر است یا عقاب ، آنها هر دو پرنده اند اما با مشاهده های متفاوت !
انسان نیز همین است ، تفاوت نگرش دارد ....
بودن یا شدن بستگی به من دارد که زمین را بخواهم یا قله ی کوه را ....
تصمیم من بستگی دارد به توان من ، قدرت پذیرشم ، میزان صبوری و شهامتم ، به معیارها و وجودم
و به انتخابم !
تکراری باشم یا خلق کنم ؟
روزمره باشم یا در محدوده ی رانه ام بتازم ؟
در فریفتارها دست و پا بزنم یا فریفتار زدا باشم ؟
مصرف کننده ی افکار دیگران باشم یا تولید کننده ی اندیشه ای نو !
از زاویه ی دید دیگران ببینم یا خود مشاهده گر باشم ؟
زندگی ناب در سوژه بودگی است ، در مسیر خود آگاهی قدم زدن است ....
در خوب دیدن و خوب شنیدن است ، در رهایی و آزادگی است ....
اوج گرفتن با رنج همراه است و عقاب شدن قدرت می خواهد ....
شدن ، یقین می خواهد و شایستگی ....
پویایی می طلبد و ایستادگی ....
حرکت نیاز دارد و سوژه بودگی ....
محبوبه سادات محمودی
برچسب : نویسنده : 6supernova بازدید : 104