روایت سفر به ناخودآگاه ...

ساخت وبلاگ

 

ایستاده در فضایی عمیق ...

 ساکت ... تاریک ... ژرف ... 

سرای غیب ...

احاطه شده در دالان های کوتاه و بلند ... زیرزمین های مخفی ... پر از پستو ...

دیوارهای رنگ رنگ ... با انتهایی نایافتنی ...

 گاه مخوف و ترسناک ... گاه شیرین و دل ربا ...

سکونت گاهی برای همه عمر ... ناخودآگاه جهان من ...

با معماری (( خود )) ها ... در ساحت خیال و نماد و واقعیت ...

انباری مملو از تمایلات و آرزوهای واپس رانده ...

حسرت ها ... ندامت ها ... ناکامی ها ... شرم های بی کران ...

سرزمین کثرات تاثیرگذار ... خواه منسجم ... خواه پراکنده ...

اکنون زمان مصمم شدن ... تا فانوسی به دست گرفتن ... و سفری آغازیدن ...

و دهلیزهای وجودی را کاویدن ... شاید به قناتی رسیدن ...

در بایگانی وجود به امید یافتن کد جود ...

پس تنظیم زاویه شهود ... بر خط افق ذهن ...

و بازنگری جهت شناسایی دیار ادراک شده ها و ادراک نشده ها ...

آبادانی و سرسبزی شهرهای وجودی را به نظاره نشستن ...

یا شاهد نابودی و ویرانی شدن ...

در کثرات وجودی ام و شروع سیر و سلوک ... رسیدن به شهر پرهیاهویی که

بی نهایت صورتک را پیش رویم جلوه نمودن ...

کهن صورت هایی پدیدار شدن ... پیچیده در تارهای عنکبوتی دیرین ...

نگاه به هرکدام نیشگونی بر جان و روان ...

صورتک ها گاه با چشم ... گاه با دهان ... تاثیرگذار ...

و همگی به سویم عزم آمدن ...

نگاه ها تداعی رویدادها و خاطره ای را در من برانگیختن ...

نگاهی نجیب از گوشه ی پستویی مرا آرام نگریستن ...

نگاهی دیگر از چشم های تنگ و موذی مرا بی قرار ساختن ...

سیه چشمی در حال موسیقی نواختن ...

به مژگان سیه ، کردی هزاران رخنه در دینم ...

چشم هایی دعوت کننده ... چشم هایی پر از حس راندن ...

همه در من موثر یا ویرانگر ...

در پی حیرت و سرگردانی ام ... صورتک ها ملموس تر ... آشناتر ... نزدیک تر ...

ناگاه دهان ها متجلی شدن ... هرکدام به صوتی خاص ...

شهر از صدا ... همهمه ... هیاهو ... خنده ... گریه ... پر شدن ...

دهان هایی بسته و خاموش و بی حرکت ...

ناگاه با حرکتی سریع زبانی مارگونه را بیرون آوردن ...

نیشی فرو کردن و دوباره بی حرکت به کام بازگشتن ...

دهان هایی غار مانند ... بد بو ... دائما در حال باز بودن ... فک زدن ...

بدون دندان ... بسیار پذیرا ... اغواگر ... دعوت به درون نمودن ...

یونسی طلبیدن ... تا از شکم بزرگ آن رهایی یافتن ...

دهان را مرتب در حال گفتن ... صداها در حال پخش شدن ...

موسیقی های دوست داشتنی ... غارغار کلاغ های غروب پاییز ...

گریه های نوزاد ... صداهای دل نشین استادهای عمرم ...

جیغ های دوستان دبستانی ... صداهای گرم دکلمه های پدر ...

و رقص اصوات و کلام ... و دوران و گیج خوردن ...

جایی حس وحشت و گریز از دهانی گشاد با دو دست دراز و دندان های زرد

مرا تا مرز خفگی پیش بردن ...

وسوسه ی دام های خرافه و روزمرگی افتادن ...

و فرار و گریز از اسارتگاه کلام و زبان ...

همه ی این ها در انبار ناخودآگاه جهانم موجود بودن ...

باز راه افتادن ... در جهان خویشتن معمار ... و بازنگری کردن ...

فانوس در دست میان دالان ها گشتن ...

تا که شهری نیمه آباد و خاموش را بر سر راه خود دیدن ...

ناگاه میخ کوب شدن ...

گورستانی که قبرهای من ، خود را نمایاندن ...

زمینی پر از نقاب های شکسته ... در اثر ضربات کلنگ بر بی وجودی زدن ...

و قبر من ها را حفر کردن ...

این شهر بیم و امید ... تجربه ی مرگ و زندگی ... حیات و ممات ...

تاناتوس و اروس ... فنا و بقا ... داشتن و شدن ...

قبرستان ، مکانی برای شیر مردان و شیر زنان ...

برای تشییع و تدفین جسم های بی وجود خویشتن ...

تحمل فشار قبر برای ترک عقاید موهوم ... و سوختن در جهنم جهالت ...

سرزمینی چون کویر ... سخت مبارز ... تنها ... رازناک ...

سالک درد آشنا طلبیدن ...

تا تهی شدن ...

تهی شدن برای رسیدن ...

رسیدن به نقطه ی صفر ... و نائل شدن به مقام رفیع هیچ ...

و رها شدن و ذبح شخصیت های ساختگی ...

آن هنگامه ی اسرافیل درون پدیدار شدن ...

 و در شیپور شناخت دمیدن تا روح آدمی یافتن ...

جشن ولادت وارستگی گرفتن ... و با شهامت در دل نوزایی خود رفتن ...

این قبرستان عزیز و گورهایش ...

این سرزمین سراسر راز ...

با بادهای وحشی و نسیم های روح نواز ...

سرزمین مطلوب گمشده ی مرگ ... و چشیدن حس جاودانگی ...

و چشمه های آب حیات ...

سرزمین تضادهای به وحدت رسیده ... در تقابل وجود ناب و وجود غیر ناب ...

سرزمین مرگ های اختیاری ... در اراده کردن و انتخاب نمودن ...

و خالی شدن جام جان از عفریت عادات ...

و نفرت تکرار پیمودن جاده های یک طرفه ...

سفر به این سرزمین درون ... مشاهده ی رستاخیزی در پیشگاه خودآگاهی ...

 

 

مریم الوانی

 

 

 

 

 

روایت پاییز ......
ما را در سایت روایت پاییز ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6supernova بازدید : 110 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 11:08