روایت روانکاوی ...

ساخت وبلاگ

 

 

روانکاوی بود کاویدن جان

بجوشد از دل زیگموند و لاکان

روانکاوی نهاد است و لیبیدو

نه امثال مکانیزم ها و ایگو

لیبیدویی که زندگی و مرگ است

برا زیگموند فروید سیگار برگ است

روانکاوی نمود هرچه غایب

شکست سایه و خودهای کاذب

عبور از لایه های ناخودآگاه

درون کاویدن و از خود ، تو آگاه

گذر کردن ز تثبیت و رکود است

نوردیدن به زحمت  تا صعود است

روانکاوی بود یک خط بطلان

به روی خود ، ایگو ، البته وجدان

شکستن های بت های خیالی

رسیدن تا به غایت های عالی !

روانکاوی وسیع ، مانند دریا

تداعی ، انتقال ، تعبیر رویا ...

روانکاوی نباشد بی نیازی

مبادا مصرف کالا و راضی !

روانکاوی مرید رانه بودن

سلوک است و صبوری ، سوژه بودن

روانکاوی نباشد مهر و سرکوب

نه برچسبی و انگ بر ذهن معیوب

ندارد راه حل ، دارو و درمان

حقیقت را نباید کرد کتمان !

روانکاوی تفکر در مسیرت

مشاهده گری ، بینش ، بصیرت

روانکاوی بود تعبیر و تدبیر

زدن بر ترس و بازی با دم شیر !

روانکاوی بودسیال و جاری

عبور از مرحله با بردباری

روانکاوی نباشد علم ، هنر است

گذر از بودن و نامش شدن است ...

 

 

 

محبوبه سادات محمودی

 

 

 

 

 

|+| نوشته شده توسط ... در پنجشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۶  |
روایت پاییز ......
ما را در سایت روایت پاییز ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6supernova بازدید : 103 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 23:05